ناهید فاتحی کرجو در چهارمین روز از تیرماه سال 1344 در شهر سنندج در میان خانواده ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد.پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب،زنی شیعه،زحمتکش و خانه دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت(ع)بزرگ می کرد.
با شروع حرکت های انقلابی مردم ایران،ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری های ضد انقلاب در مناطق کردستان،همکاری اش را با نیروهای ارتش،سپاه و بسیج آغاز کرد.
اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد.
اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند.خواهرش به دنبالش می رود و بعد از ساعت ها پرس و جو پیدایش نمیکند.
خبری از ناهید نمی شود!انگار که اصلا به بیمارستان نرفته بود!
آن وقت ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها،به تنهایی همه جا دنبال او می گشت.تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که:چهار نفر ،ناهید را به زور سوار مینی بوس کردند و بردند!
چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد.یک روستایی گفته بود:آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا میگرداندند.گفته بودند آزادت نمیکنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی!
از روز ربوده شدن او یازده ماه می گذشت که پیکر بی جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف روستاهای هشمیز پیدا کردند.روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره)او را زنده به گور کرده بودند.
و اینک ....
نوجوانان و دختران اسلامی باید بدانند که وقتی ناهید فاتحی کرجو به شهادت رسید پیش از هفده سال نداشت اما اکنون بعد از گذشت سی و یک سال از شهادتش،نامش به برکت متعالی بودن هدف و ارزش هایش زنده و شیوه زندگی اش الگویی برای زناهن مجاهد است.
شادی روح مطهر این نوجوان شهید صلوات